انسان و زمین

ساخت وبلاگ
از زمانهای قدیم نسل اندر نسل برای ما مرسوم است که به ظرف برنج مان از برنج سال قبل اضافه کنیم که برای خانواده برکت و سلامتی می اورد و شر و پلیدیها را دور می کند اتمام سال زراعی و برنج تازه با دعا و طبق ایین با بزرگان خانواده خورده می شود در هییت ها در نایلونهای کوچک برنج به شرکت کننده ها داده می شود و انها به ظرف برنجها اضافه می کنند هر روز از خانه هایمان بوی برنج بلند می شود که سلامتی و برکت می اورد از قدیم و همچنین حال هم اگر دانه ای از برنج یا پلو زمین افتاده باشد خم شده بر ان احترام و از زیر پا ماندن دور می کنیم حدود 40 سال پیش در خیلی خانواده ها نهار پلو بود شام هم پلو زیاد بود که مانده را صبح کرچا پلو کرده با عسل و پنیر و غیره میل می کردیم اینها خیلی رسوم خوبند وقتی خانواده های هستند جهت رفع بلا تخم مرغی را می شکنند اولا باعث الودگی محیط می شود ثانیا باعث هدر رفت تغذیه و حتی زحمت مرغ می شود که خیلی هم گناه است ثالثا بر اقتصاد خانواده هم ضرر می زند که عوض استفاده تغذیه ای هدر می دهند رسم ما خیلی هم خوب است برای ما برنج قداست دارد زیر پا نمی ریزیم انرژی زا ویتامین دار و از نظر زاداوری تقویت کننده می باشد هر روز بویش در خانه بلند شود هم دافع ارواح خبثه و نوید دهنده سلامتی و خیر و برکت افراد و خانواده می باشد باز در اخر بگم جانا قربان بشم انسان و زمین...
ما را در سایت انسان و زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13661371a بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 20:26

می خواستم توسعه بنا بدهم میلگرد مورد نیاز و چند تن شن مورد نیاز را اورده در زمین همسایه ریختم و تصمیم به درست کردن بدون پروانه داشتم که یکی فرمود از شهرداری پروانه بگیر فکر کردم یکی دو ماه طول می کشد که حدودهای فروردین 1400 دنبال گرفتن پروانه رفتم خواستم دفتر مهندسی قبلی را عوض کنم تقاضای پایان کار دادم (پارکینگ و یک واحد با اخذ پروانه و رفتن به ماده 100 سال 90 تکمیل کرده بودم )واحد شهرداری خانم چی چی فرمود چشم فقط برو حسابداری تمام ومن هم بعد یکسری کار خانم چی چی فرمودند یک انباری در پارکینگ ساخته ای باید جریمه بدهی گفتم تخریب کنم فرمودند 2 سه میلیون جریمه دارد گفتیم جهنم حیفه است ؛ برام کارشناس نوشتند چقدر که یادم نیست حق کارشناسی ریختم کارشناس قبل از امدن رویی بنا به من زنگ زد بیا فلان جا اشنا بشیم متوجه شدم که ددم وای بعد چند ماه کارشناس نظر مساعد داد و خانم چی چی بعد فرمودند فلان روز بیا تقریبا محاکمه از رشت می ایند بعد از ظهر بعد چقدر انتظار مرا صدا کردند اقایی از اداره شروع به گزارش کردند دو سه کته کلفت نشسته بودند من را هم مجلس گرفته که ددم وای خلاف کارم خدا چرا مرا اینجا کشانده اند بعد هم هیچی همان حرف خودشان را نوشتند شما که نظرتان همان است چرا من را انجا کشاندند یک انباری بود دیگر ؛ چند بار وسایل ما را برده بودند اجبارا ساخته ایم بگذریم رفتیم حسابداری و نقد و چک دادم خانم چی چی فرمود چکها پاس شود بیا پایان کار را بگیر و برو چندین ماه گذشت فردای پاس شدن چک رفتم خانم چی چی فرمود شیروانی حلب زدی گفتم می دانید که نزده ام فرمودند بدون شیروانی پایان کار نمی دهیم گفتم پس چرا مرا این مدت علاف کرده اید فرمودند پولمان را گرفتیم یعنی زمان انقلاب یادم امد که راحت کوکتل مولوتف انسان و زمین...
ما را در سایت انسان و زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13661371a بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 19:48

مهر سال 90 بازنشسته می شدم و متعاقب ان پاداش می گرفتم خرداد یکی از اشناهای دور به موبایلم زنگ زد احوالپرسی کرد تا ان لحظه بجز سلام خیابانی رابطه ای نداشتیم پسرم گفت احتمال زیاد زیاد به خاطر شرکت هرمی زنگ زده شاید بیشتر از یک سال قبل می دانستیم گرفتار شرکت هرمی شده زندگی اش را تالش رها کرده است و همچنین این اقا به یکی از فامیلها ی تازه بازنشسته هم جهت سرمایه گذاری و غیره زنگ زده فامیل نصیحت کرده اثری نداشته است اینها را می دانستم ان اشنا هم شاید یکی و دو ماه زنگ می زد و فقط احوالپرسی می کرد و برایم اس ام اس می فرستاد اس ها خیلی خیلی مهم بود زهرشان را با همین اس ام اس ها به طعمه می زنند ادمی کنجکاو است اس را می خواندم فلان فیلسوف اینجوری می گوید چلان دانشمند انجوری می گوید اس ها محتوای علمی و غیره نداشتند ولی مغز برای فهمش سوت می کشد ادم که می خواند مغزش تغییر می کرد خیلی بالاها می رفت و بعد اشنا زنگ می زد به طرف اعتماد میکردم تا رسید به اینکه سر صحبت اصلیش را زد مهر ماه که بازنشسته شدی پول را کجا سرمایه گذاری می کنید که گفتم خانه می سازم همچون دلسوزی سیاستمداری کرد زمین و زمان را بد گفت باز بنویسم که امادگی قبلی داشتم باز زیاد اعتمادی شده بودم تا اینگه دوباره زنگ زد یک ضرب المثل بی ادب ترکی برایش اس کردم دیگه به چند زنگ بعدی جواب ندادم با هم دو از فامیل درجه یک ان هم مهر بازنشسته می شد برایش اس کردم منن چخات فلان کسله ره زاد ایله ...نکته اینکه احتمالا با اداره در تماسند و اسامی و شماره و سکونت غیره را می دانند،،،،،، مورد دیگر خود تالش بود همکار خدمتکاری به من زنگ زد می خواهم باغ کیوی بزنم درصدی می خواهم زود برمی گردانم ،،،،،دیر زنگ زده بود نه ماه بعد بازنشست انسان و زمین...
ما را در سایت انسان و زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13661371a بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 19:48